آقا خیر سرم رفته بودم مهمونی کلی هم خوشتیپ کردم کلی هم خوش بو جنتلمن مهمونی هم یعنی آشنا بود و تولد یکی از دوستان بود آقا جونم واستون بگه تا وارد شدم همه ریختن سرم : حالت چطوره؟ - ایشالله خوب میشی - توکل به خدا - حالا اذیت نیستی - نکنه بوی سیکار اذیتت کنه نکنه این جور چیزا برات بده؟ - ریحانه برا آقا هانی یه لیوان شربت بیار- آقا دیگه هیچ دیگه آبرومون رفت ناکام از ممهمونی اومدم بیرون حتی نذاشتن برقصم اههههههه  

تصمیم گرفتم از این به بعد مهمونیای غریبه برم اینطوری بهتره

نظرات شما عزیزان:

ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ

ساعت10:55---10 شهريور 1392

[وب سایت]

من که همیشه از این ترحما متنفر بودم
پاسخ: منم از ترحم بدم میاد ولی اون ترحم نیس فقط دوسم دارن آره دوسم دارن

KiMiYa

ساعت1:46---5 مرداد 1392

[وب سایت]

ههههههههخ



تو خوب باشـــــــــــ



اصن صب تا شب برقص!!!
پاسخ:به وقتش می رقصم به وقتش فحش میدم به وقتش هر کاری لازمه می کنم آبجی کیمیا

دلارام

ساعت21:13---3 مرداد 1392

والا ما که مریض میشیم باهامون مث این قرنطینه ای ها رفتار میکنن
پاسخ:خوش شانسیم دیگه

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: