درد دل
کینه پوش

 بذار عتراف کنم که دنیا بام بد تا می کنه 

بذار اعتراف کنم که بد شانسی ها مال من بوده 

بذار اعترف کنم این پسری که همه ی تلاشش خندوندن شماست پیریه که زندگی اون وتو سن 21 سالگی شکسته

بذار اعتراف کنم عشق یه پوشاله........ دروغ نقل و نبات مجلسه و من عروسک خیمه شب بازی هایی هستم که فقط با من و احساس من بازی می کنن

گاهی اوقات فکر می کنم احساسی ندارم 

احساس می کنم چشمه ی احساسم خشک شده گاهی فکر می کنم شاید من اونی نیستم که الان بم نشون دادن شاید یکی تو یه خانواده ی دیگه و توی یه وضع دیگه ام و اینا همش یه خوابه و وقتی می خوام خودمو آروم می کنم میگم شاید فردا از خواب پا شدم. 

وقتی اعصابم خورد میشه ............

چرا وقتی اعصابم خورد میشه دیگه هیچکی رو نمیشناسم چرا حتی خودمو هم نمیشناسم؟؟ چرا همیشه این فحشه که می خواد آرومم کنن و بقیه فقط یه تماشگرن و یا دارن فیم بازی می کنن؟؟؟

همه چی دروغه همه چی پوشاله همه این چیزایی که دور خودمون جع کردیم غیر از کاغذ های باطله ای بیش نیستن 

حسم بد جووووووووووور گنده دوس دارم .......... دوس دارم........ بخدا نمی دونم چی دوس دارم دستام همین جوری دارن برا خودشون می نویسن اصلا بر چی دارم می نویسم وقتی کسی نمی فهمه چی دارم میگم؟؟؟؟؟؟

کسی حرف منو انگار نمی فهمه 

مرده زنده خواب و بیدار نمی فهمه؟

کسی تنهاییمو از من نمی دزده 

درد ما رو در و دیوار نمی فهمه

واسه ی تنهایی خودم دلم می سوزه

قلب امروزی من خالی تر از دیروزه؟

سکوت من در خودمه سکوت ما مثل منه

مرگ روزای بچگی از روز به شب رسیدنه

این حکات منه بخدا

 



نظرات شما عزیزان:

KiMiYa
ساعت21:45---6 ارديبهشت 1392
دادا شبح سخته..بدجوري سخته



نميخوام لُس بازي در بيارم



ولي منم ي جورايي احساسمو قلبم شكست



طوري ك گاهي حس ميكنم شايد حقش بود



چون عادت كردم هميشه ب ديگران حق بدم



!!!!



نميدونم شايدم ميخوام ك حق بدمو خودمو تنبيه كنم



ولي ب اين باور برس



لطفا برس ك زندگي درسته ي دايره اي پر از



كصافطه ولي ميشه درزهاي كوچيك



حتتتي انداز ه ي نوك سوزنم توش پيدا كرد



براي مهربوني//براي ي دلخوشي و ي تكيه گاهه



ب خداااااااا باور كن باور كن همونم



دلخوشيه...



اين تيكه اي از تكست خودمه برات مينويسم:



خسته شدم از حرفايي ك تكرارين

واسه روزاي بعدم ي نوع بيمارين





مرضي ك هيچ درموني واسش نيست

بابا اين همه درد؟؟!!آخه رسم زندگيست؟؟؟





خسته شدم از تلاشو هي تلاش

آخرشم هيـــــــــــــچ شدم عين ي تراش!!



ك تراشيدو كند شد با درداش

هي كمر خم ميكرد ولي وايساد پاش!



و اين تيكش:



خدايا خدايا تو ميشنوي صدامو

چون ميبيني دردامو داري ميبيني تو منو





يعني اينقدر ازت دورم ك نميتونم

باتو باشو با تـــــــــو د آخه كي ميتونم؟؟



...



خدا اين آخرين حرفمو ميزنم ب تو

دوست دارم تنهام نزار عفو كن منو تو



اينايي ك گفتم همش حرف دل خودم بود



همه چيزايي بود ك باهاش هرلحظه دست و پنچه نرم كردمو ميكنم.



خواستم بگم ك فقط تو نيستي ك اينطوريي



ههههههع



شايد ي دلخوشي باشه وقتي ببيني ي



همراه تو دردات داري..و بازم تو تنهايي



تنها نيستي



ولي منچيزي ك ميدونم و اميددارم بهش اينه ك



تا اون بالايي هست ناظر ه كارامون

نااميد نشو بگو لعنت برشيطون!!



اينم ب افتخار دادا شبح ك الان جوشيد!!

پاسخ: عاشششششششششششششقتمک کیمیا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|