یه خسته
کینه پوش

هیچ راه گریزی نیست ما همه مجبوریم . مجبور به تحمل این زندگی نکبت بار . مجبور به دیدن این آدم های تکراری . مجبور به نقش بازی کردن مجبور به .....

من اما خسته ام . خسته از این همه اجبار

خسته از این همه تکرار .  خسته از این همه تنهایی

خسته از خودم

حتی خسته از نوشتن کلمه خسته

به خیالت هرز می گویم نه ؟

کمی بفهم       کمی گوش کن

کمی صدای موسیقیت را کم کن تا صدای ضجه ام به گوشت برسد . صدای کشیده شدن ناخنم به سنگ لحد زندگی

آرام آرام دارم جان می دهم ولی مرگی در کار نیست . من تمام می شوم . پیشاپیش روزی را می بینم که در تنهایی خودم پوسیده ام . نابود شده ام . مانند دود سیگار به فنا رفته ام .

کاش این تنهایی پایانی داشت . کاش جاده ای جز جاده مرگ انتظارم را می کشید . کاش این داستان پایانی جز پایان همیشگیش را داشت...

چیزی شبیه رویاهایم ....

آرزوها ....

خیال ....



نظرات شما عزیزان:

ی درداره مونث
ساعت13:38---22 شهريور 1392
کاش ی بارم زندگی ب ساز ما میرقصید



چه حالی داره این بردنای تکراری واسش؟



=-=-



کاش ی بار حد اقل این کاش هامون ب واقعیت میرسید و ناکام



از ..کاااااش...از این دنیا نمیرفتیم!!!



چ خوب میشد این همه غم نداشتیم



چ خوب میشد



خدا ک تو قلبمون تو زندگیمونم بیشتر حسش



میکردیم شاید الان وضمون این نبود!



کاش جا اینکه من از زندگی



ببرم..اون در مقابلم کم میوردو کوتاه میومد!
پاسخ: این است خلاصه ی زندگی باید ساخت یا سوخت


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|