کینه پوش

وقتي بتونم سيب زميني سرخ كرده هامو با كسي شريك بشم ، اون وقت مي فهمم كه عاشق شدم خنده


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


بذارید از شب یلدا براتون بگم که چقدر خوووووووش گذشت با این که پیش همه ی خانوادم نبودم و هر کاری کردم نشد برگردم اهواز ولی بازم خیلی

خوش گذشت با حال و خنکککککککک

تا صبح حالشو بردیم بعد از مدت ها سوهان اعصاب و اعصاب خورد کنی خیلی خوب بود برام

دوس دارم بیاین بم بگین چطوری بود شب یلداتون

 قربون همتون 


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


به سلامتیه اون رفیقی که مجازیه

امـــــــــــا

یه جوری واست سنگ صبوره

که همه رفیقای واقعیت به پشماشم نمیرسن !!!


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


آسمان ای آسمان مشکن چنین بال و پرم را

بال و پر دیگر چرا ویران که کردی پیکرم را

بس که بر سنگ مزار عمر کوبیدی سرم را

باری امشب فرصتی ده تا ببینم مادرم

 

بچه ها برام دعا کنین برگردم اهواز اهههههههههههه عجب اعصاب گهیه این جا هیچ جا اهواز نمیشه :((


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|



چه دنیای عجیبی است . . .

 

 

همه میگویند،حرف دلت را بزن . . .

 

اما هر وقت حرف دلم را زدم، دل همه را زدم . . .!!


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


وقتی از درد به خود می پیچیدم

همسایه ها گفتند: چقدر قشنگ قر می دهی…

و سالهاست من هنــــــــوز

رقاص پردرد خیابانهایم…


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


امشب آرام نشستم...

زل زدم به دیوار...

غرق شدم تو یه سری فکـــر...

شایدم رویـــا نمی دونم ...

تا به خودم اومدم دیدم صورتم خیس شده ....
به همین سادگی !!!

+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 

نگران نباش حال دلم خوب است

 

نه از شی طنت های کودکانه اش خبری هست

 

نه از شیون های مداومش به وقت خواستن تو.....

 

آرام جوری که نبینی و نشنوی

 

گوشه ای نشسته و رویا هایش را به خاک میسپارد....

 

 

 

دردام کم بودن اونم گذاشت منو و رفت موندم پای کدوم دردم بسوزم؟


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


به دنبال کدام پایان ! خلاف جاده ایستادی ؟

 

چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی ؟

 

چرا باید به تنهایی ؟ دوباره بی تو برگردم ؟

 

کجای جاده بد بودم ؟ کجای قصه بد کردم ؟


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


چی میشد خدا میومد

بوسم می کرد و بعد می گفت:

این چن وقت داشتم بات شوخی می کردم ببینم جنبشو داری یا نه؟


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد