زیر سیگاری پر از سیگار
یک لیوان یک استکان چای نصفه
یک جیگر سوخته یه خستگی تکراری
با یه سیستم نفتی
یه تخت خواب خالی از خواب
این ها سهم من از زندگی
آقا دیدم از خاطره خوشتون اومد گفتم یه خاطره دیگه تعریف کنم:
جونم واستون بگه یه دوستی داشتم اهل اینترنت و مد و این جور حرفا
نبود نمی دونم این جمله ی به فاک رفتن رو کجا
شنیده که تو یه جمعی نشسته بودیم همه از تعطیلات و اینا می گفتیم
بش گفتیم تو کجا میری خیلی شیک و
مجلسی گفت والا شاید با رفقا رفتیم به فاک
ما:
اون یارو:
آخر شب بود مست و خراب از کوچه ی می گذشتم ناگهان دور ورم پر از
گرگ های ناشناس شدند سر دسته ی آنها جلو
آمد سر بالا آوردم دیدم او همان است که بیادش مست کرده بودم نیش
خندی زدم و گفتم: بزن....... زد
باورم نمی شد او همان بره ای بود که خودم گرگش کرده بودم
آقا کوچیک بودم پسر عمه ام خیلی شیطون بود از من دو سال بزرگتر بود میرفت با پسرا به اسم دختر چت می کرد هر کی هم بش می گفت وب بدم و پر فحش می کرد منم فکر کردم وب فحشه که پسر عمه ام ناراحت باشون برخورد می کرد. مهونی بودیم جلو همه با پسر عموم دعوام شد اون هی فحش میداد منم کم اوردم با عصابنیت تمام ( با حالت کشیده و عصبانی) داد زدم سرش: وب
قیافه من:
قیافه مهمونا:
قیافه پسر عمه ام:
دختر که باشی حتی به سیگارت هم عجیب نگاه می کنند
به موهای پریشان و لباس هایت هم......
دختر که باشی دیگر نمی فهمند اسمت چیست و اهل کجایی.......
فقط دختر بودنت مهم است
برای هرزه های شهر بدن عریانت مهم تر از افکار زیبایت است
.
.
.
.
مادربزرگم برام تعریف می کرد می گفت چهارتا خانواده با هم زندگی می کردیم و به جز بزرگترا همه با هم می خوابیدم و زیرمون پتو فرش می کردیم و دختر و پسر با هم می خوابیدیم
.
.
از این چه نتیجه ای می گیرید چرا دیگه هیچی مثل قدیم نیست چرا پسرامون هیز تر شدند و دخترامون هرزه تر ( البته خوب هم توشون هست منظورم همه نیستن ) چرا دیگه دور و زمونه عوض شده
.
.
.
مسئولین رسیدگی کنن
آخر بازیست
سک سک
پیدایت کردم...... آنجا
تو بغل اون
گاهی به جایی میرسد که آدم خودکشی می کند نه این که تیغ بردارد و
رگش را بزند نه........... قید احساسش را میزند
به بعضیا باید گفت: عزیزم من کارگردان همون فیلمیم که تو داری واسم
بازی می کنی
این جا زمین است
زمین گرد است
فردا به خودم خواهی رسید
حال و روزت دیدنیست